اهمیت سیلوئتها

سیلوئت ها نقش ویژه و مهمی در بیان حالات و احساسات شخصیتهایی که شما طراحی می کنید دارند. اگر شما بتوانید به مرحله ای از موفقیت در طراحی حالتها و فیگورها برسید که بیننده با دیدن هر فیگور بتواند دقیقا داستان نهفته در پشت آن را دریابد، مطمئنا به موفقیت بزرگی دست یافته اید. در واقع بیننده باید بتواند با دیدن حالت و فرم هر کاراکتر، به افکار، احساسات و یا مقاصد احتمالی او پی ببرد. اگر شما تمام راههای احتمالی ممکن برای دستیابی به چنین منظوری را امتحان کرده اید و شکست خورده اید، یکی از راه حلهای ممکن این است که سعی کنید مجددا کاراکترتان را بصورت یک شکل گرافیکی ساده ( و نه یک طراحی دقیق با جزئیات) ترسیم کنید. سعی کنید با چشمان نیمه باز مدل را نگاه کنید تا بتوانید نکاتی مانند جزئیات پیچیده لباسها و یا هر نکته ی دیگری که درک دقیق حالت را مخدوش می کند را از دیدتان حذف کنید. این دقیقا همان روشی است که بسیاری از نقاشان هنگامی که می خواهند یک طراحی بی عیب و نقص انجام دهند در پیش می گیرند. این یک روش ساده و سریع برای دیدن مدلها و موضوعات طراحی بصورت شکلهای ساده و گرافیکی است. برای درک بهتر مطالبی که گفته شد به تصاویر زیر نگاه کنید:

همانطور که می بینید شاخصه های بسیاری در هر طراحی وجود دارند که باعث میشوند بیننده بلافاصله با آنها ارتباط برقرار کند و مفهوم نهفته در آن طراحی را دریابد. یک سیلوئت خوب میتواند به شما نوع حرکت ، جنسیت، لباس، سن و سال و بسیاری نکات مهم دیگر را بگوید و در سیلوئتهایی که بخوبی طراحی شده باشند، تمام این نکات در غیاب گزینه هایی چون رنگ، نور، سایه روشنها، خطوط و سایر گزینه های اینچنینی قابل درک هستند. دلایل و توضیحات متعددی در شرح این موضوع که چرا در طول تاریخ (هنر) نیز سیلوئتها همواره مهم به شمار می آمده اند وجود دارند. از همان نخستین روزهایی که بشر تلاش کرد تا از طریق تصاویر و طراحی هایش با دیگران ارتباط برقرار کند، متوجه این مسئله شده بود که تصاویر در بسیاری از موارد بسیار بهتر و کاملتر از حرف و کلام عمل می کنند. تصاویر باقی مانده از بزهای در حال جست و خیز، یک شکار پر هیجان، دسته های گاو و یا ماموتهای غول آسا به خوبی مصداق این ضرب المثل قدیمی هستند که “گاهی یک تصویر بهتر از هزاران کلام حرف عمل می کند “. گاهی درک و دریافت یک مسئله بسیار راحت به نظر می رسد اگر آنرا در قالب تصاویر ساده ای که بیانگر ویژگیهای خاص موضوع مورد نظر باشند بر روی کاغذ یا حتی دیوار پیاده کنید. تصاویر ، زبانهای مختلف و حتی فرهنگهای مختلف را پشت سر می گذارند و بدون استفاده از کلام، آنچه که باید گفته شود را به تمامی بیان می کنند. حال اجازه بدهید به زمان معاصر بازگردیم و نگاهی بیندازیم به هنر انیمیشن:

یکی از نخستین فیلمهای انیمیشنی که توانست از طریق تصاویرش بخوبی با مخاطبین ارتباط برقرار کند، فیلم “گرتی دایناسور” ( وینزور مک کی 1914) بود. این انیمیشن برای نخستین مرتبه تصاویری را در برابر چشمان بینندگان به نمایش گذاشت که در دنیای واقعی امکان دیدن آنها وجود ندارد و کلام نیز به درستی قادر به شرح آن نیست. هنر انیمیشن را میتوان به نوعی یکی از نوادگان هنر باستانی تئاتر دانست که از طریق آن می توان داستانی را برای تماشاچیان از طریق یک نمایش تعریف کرد. در تمام انواع هنر های نمایشی از قبیل تئاتر، انیمیشن و یا سینما، آنچه که اهمیت ویژه ای دارد این است که بتوان داستان را بصورتی صریح، واضح و روشن برای تماشاچی به نمایش گذاشت به نحوی که بتوان فکر یا احساسی خاص را به او منتقل کرد. از زمان نمایشنامه های شکسپیر تا به امروز، انتقال واضح و بی واسطه ی پیام اهمیت روز افزونی داشته است. در نمایشنامه ی موفق ” شبح اپرا” عناصر و امکانات متعددی پیشبینی و طراحی شده اند که بتوان در سالنهای تئاتر هرچیزی را به نحو مطلوب و دلخواه در برابر چشمان تماشاچیان قرار داد. از نقاب گرفته تا طراحی لباس و یا آرایش چهره ی از شکل افتاده ی شبح، هریک از این عناصر از لحاظ رنگ و فرم به نحوی طراحی و ساخته و پرداخته شده اند که تماشاچیان ، حتی در دورترین بالکنهای تئاتر نسبت به صحنه، بتوانند آنها را ببینند. در پدیده ی انیمیشن، علاوه بر اینکه امکان پیروی از این سنتها و امکانات هنر تئاتر وجود دارد، این امکان نیز وجود دارد که زبان تصویری را تا بینهایت گسترش داد و چیزی بسیار فرا تر از واقعیتهای موجود خلق کرد. در انیمیشن می توان در طراحی ها و حرکات اغراق کرد، همه چیز را برجسته تر و اعجاب انگیز و سرشار از ظرافت به جلوه درآورد. با توجه به نکاتی که به آنها اشاره شد، می توان گفت که بخشی از امکاناتی که هنر انیمیشن در اختیار ما می گذارد تا بتوانیم مفاهیم را از طریق تصاویر به بیننده منتقل کنیم، همان ” سیلوئت ” ها هستند.همانطور که می دانیم این امکان وجود ندارد که فیگورها و نمادهای واضح و قابل تشخیص را در تک تک فریم های یک انیمیشن طراحی کنیم، اما این امکان وجود دارد که انرژیمان را بر طراحی تصاویر کلیدی معطوف کنیم که بتوانند به بهترین و واضح ترین شکل ممکن ، داستان را برای تماشاچیان روایت کنند. یک طراحی فیگور قوی و منسجم باید این قابلیت را در خود بصورت بالقوه داشته باشد که بصورت سیلوئت نیز پیام و خوانا بودن خود را حتی از فاصله ی دور نیز برای تماشاچی حفظ کند.

p>

حالا به طراحی های زیر از فیگورهای مختلف یک دزد دریایی نگاه کنید، همانطور که می بینید ، هرچقدر طراحیها قوی تر باشند، سیلوئتهای آنها واضح تر و گویا تر هستند. p>

همه ی ما ( انیماتورها) ، بازیگرانی هستیم با قلمی در دست که تلاش داریم تا چیزی را بر روی کاغذ منتقل کنیم که بعدها با دیدن آن ، لبخند رضایت بر لبهایمان بنشیند. ما باید فیگورها و حالتهای کاراکترهایمان را بخوبی درک و احساس کنیم و طراحی ها را تا آنجا با استمرار و جدیت ادامه دهیم که بتوانیم طرح نهایی را تا حد امکان ” خوانا” و قابل درک از کار در بیاوریم، چنان واضح و قابل درک که هر طرح بتواند لحظه ی خاصی از داستان را به راحتی و درعین حال به تاثیرگذار ترین شکل ممکن روایت کند. هدف نباید کپی کردن آنچه که در برابر ما قرار دارد باشد، بلکه باید بتوانیم جانمایه و عصاره ی آن حالت و فیگوری که می بینیم را بر روی کاغذ منتقل کنیم.ما باید قادر باشیم آنچه که می بینیم را در ذهن تجزیه و تحلیل کنیم و سپس خالص ترین و پرمایه ترین فرم از هرآنچه که در ذهن داریم را طراحی کنیم. اگر به چنین هدفی دست پیدا کنیم، در نهایت، توانسته ایم تصویری را خلق کنیم که بدون استفاده از هیچ کلامی، خود حرف می زند و داستانش را روایت می کند و درست در همین لحظه است که ایده ی استفاده از سیلوئتهای قوی میتواند ما را در نشان دادن عصاره ی حالتها و حرکات کاراکترها یاری کند.

مترجم: مهبد بذرافشان
منبع : http://theartcenter.blogspot.com

بیان دیدگاه